بی وفا 16
جمعه 1 مرداد 1395
14:5که صدای شلیک گلوله اومد مغز طرف جلوی چشمام ابکش شد وخونش روی لباسام وصورتم میجهید و......
هنگ کرده بودم خیــــــــــــــــــــــــــــــــلی وحشت ناک بود هنوز ماشه رو لمس نکرده بودم اطراف رو نگاه کردم یه جیپ مشکی رنگ که چندتا ادم سیاه پوش ونقاب دار بودن داشتن با سرعت به ما نزدیک میشدن احساس کردم یکیشون اسنایف داشت اما از جام تکون نمیخوردم
ایجی:اینهی تو چیکار کردی؟؟؟؟؟؟؟؟
فکر کنم متوجه جیپ شد دستمو کشید ومنو برد به سمت ماشینش در ماشین رو باز کرد اما من سوار نشدم فقط به اون مرد خیره شده بودم ایجی هلم داد به داخل ماشین
ایجی:برو تووووووووو
در ماشین رو بست وخودشم سوار شد خیلی گاز میداد جیپ دنبالمون بود چندتا تیر هم شلیک کردن اما به ماشین نخورد تو این بیابون درن دشت واین همه خاک سرگردون بودیم که دیدیم دیگه جیپ دنبالمون نیست .ایجی توقف کرد از ماشین پیاده شد چند دقیقه بعد ایجی در ماشین رو باز کرد و منو چرخوند پاهاموبا دودستش به نرمی گرفت وگذاشت پایین روی زمین
ایجی:خانومی بیا صورتت رو بشور
دستش یه بتری بود ایجی که گنگ بودن منو دید خودش مقداری اب تو دستش ریخت بعد سر منو خم کرد واب رو پاشید تو صورتم
ایجی:اینهی کتِت رو در بیار
ایجی خودش کت منو در اورد و انداختش روی زمین وروش بنزین ریخت وفندکشو روشن کرد وپرت کرد روی کت
کت اتیش گرفت ایجی اومد جلوم زانو زد ونشست
ایجی:خانومی هیچی نشد تو اونو نکشتی من میدونم میدونم که تو شلیک نکردی
-ایجی؟
ایجی:جون دلم؟خانومی بگو عزیزم فدات شم بگو؟
-اخه چرا؟
ایجی:هئ
-اخه چرا اون مُرد؟
ایجی:اروم باش
نعره کشیدم:اخــــــــــــــــه چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟
اشکام دوباره جاری شد
ایجی بازوهامو گرفت و دوباره منو در اغوش کشید موهامو نوازش میکرد
ایجی:اروم باش عزیزم اروم باش
خیلی بد شد اون شخص تنها کسی بود که میتونست کمک کنه این معما حل بشه ایا اون کسی که شیوسکه رو میخواسته بکشه قاتل پدربوده؟انگیزش از این کار؟چه مشکلی با ما دارن؟ایا اون کسایی که همز رو کشتن از همون شخص دستور میگرفتن؟عه اون تنها سرنخ بود ......
............
اومده بودیم خونه هیچی در مورد امروز حرف نزدیم ایجی با شیوسکه وتیفانی حرف میزد هما وسایو وامولی وارمی اومده بودن پیش من داخل اتاق نشسته بودن و حرف میزدن
هما:ارع بعد اون پسره بهم گفت:.....
امولی:یه دقیقه خفه شو
هما:دارم حرف میزنم ها گِل که لگد نمیکنم بیشعور
امولی:اینهی چه مرگته؟
سایو:میگم اینهی مدل لبتابت چیه؟
ارمی:سایو وقت گیر اوردی؟
امولی:عه شما بلد نیستین تو حرف یکی پا برهنه ندوید
هما:نکه خودت خیلی بلدیییی
امولی:اه
ارمی:امروز چندمه؟
سایو:بیست ونهم چرا میپرسی؟
ارمی:اخه دبیر تاریخ گفت سی ام امتحان میگره خواستم بدونم کی هستش
-چی؟
امولی:هیچی فردا امتحان تاریخ داریم
-امروز بیست ونهمه؟
امولی:اره چرا میپرسی؟
هما:اینهی چته؟
به شیوسکه شب بیست وپنجم حمله شده درست روز قتل پدررر ،پدرهم بیست وپنجم به قتل رسید شیوسکه رو هم میخواستن تو همین تاریخ بکشن این عجیبه شاید این دوماجرا بهم ربط دارن شاید نه حتماااا
-هان؟
امولی:هان وزهر مار تو گور داداش جوون مرگت اشغال اصلا معلوم نیست که کجاست
-ببخشید حواسم نبود
سایو یه مشت زد به بازوم
سایو:بگو بگو راستشو امروز با ایجی کجا رفته بودی؟
-قبرستوون
امولی:سرمزار پدرت؟
وای امولی باورش شده خخخ
-اره
سایو:چی چی وقبرستون؟تو وایجی هر دفعه میرید قبرستون لباساتون رو ست میکنید؟وتیپ جلف میزنید؟من مطمئنم که رفته بودید باهم دور دور
-حوصله داری هاااا
ارمی:پس واسه ی مرده ها تیپ میزدی؟
هما:نه جاااااااااااااااااانم واسه ی دوست پسملشون تیپ میزنن
امولی:اینهی؟ حقیقت داره کثافط؟
-وای دست از سر کچل من بر دارین تیپ چیه؟دوست پسمل چیه؟
ارمی:بزار برات توضیح بدیم
سایو:تیپ چیزیه که تو وایجی امروز زده بودید ...
امولی:دوست پسمل هم چیه نه کیه؟
ارمی:ایجی خان بندریه خخخخخخخخخخخخخخخخ
امولی:یهیهیهیهیهیهیهی لایک
هما:خرفهم شدی اینهی جان؟
-سایو من وایجی کی رو زدیم؟پسمل یا پسر؟؟؟؟
فکر کنم همه شون میخواستن نصفم کنن یه عَه کش دار گفتن ونفر یکی یه دونه پس کله ای زدن وکلی فحشم دادن وبعد از اتاق رفتن بیرون خخخخ فوضول های معرکه اصلا ایجی عشق منه به اونا چه؟وای خاک عالم عشق چیه؟اونم ایجی؟؟؟؟؟؟نکنه من دوسش دارم؟وای بلا به دور از خدا خواهش میکنم که ایجی رو ازم دور کنه من نمیخوام دوسش داشته باشم من حااااااااااااالم ازش بهم میخورد
....
روی تختم دراز کشیدم
بیست وپنجم هر ماه یه اتفاق برای ما میوفته درست بیست وپنجم دوماه پیش پدر وحالا شیوسکه ماه دیگه کیه؟خدایا این کار تاکی ادامه داره؟
. . . . . . .
ساعتای 12 بود رفته بودم دوباره توهمون شبکه اجتماعی
همه بچه ها بودن
سلامی دادم ویه پست گذاشتم
زندگی غمکده ای بیش نبود
بهرماجز غم وتشویق نبود
به کدام خاطره اش خوش باشم
که کدام خاطره اش نیش نبود
امولی:چته دختر؟
-هیچی
بچه ها تیکه مینداختن وبامن حرف میزدن اما واقعا حوصله شونو نداشتم
دوباره پست گذاشتم
کاشکی میشد سرنوشت را از سر نوشت
هما:چه مرگته اینهی؟
یه پست دیگه هم گذاشتم
کاتب سرنوشت برای هرکس چیزی نوشت
نوبت ماکه رسید قلم افتاد دگر هیچ ننوشت
خط تیره گذاشت
گفت:توباش اسیر سرنوشت
یهو دیدم گوشیم زنگ خورد ایجی بود
-هان؟
ایجی:هان نه جانم
-بله؟
ایجی:اینهی بیام دنبالت بریم بیرون؟
-نه ممنون
ایجی:میدونم حالت خوب نیست اماده شو من اومدم
-باشه
رفتم سرکمدم با این گچ دستم بعضی از لباس هام رو نمیشد تن کرد یه شلوار جین مشکی پوشیدم با نیم بوت عسلی این روزا هوا خیلی سرد بود یه بلوز مشکی هم تنم بود یه کت چرمی عسلی هم تنم کردم یه کلا کشباف مشکی خیلی خوشگل سرم کردم وفلش اهنگامو برداشتم ورفتم از خونه بیرون چند دقیقه نشد که ماشین ایجی رو دیدم رفتم و سوار شدم
-سلام
ایجی:سلام خانومی خوبی؟
-بدک نیستم مرسی
یه مدت تو سکوت گذشت ایجی دستشو برد به طرف ظبط
-میشه اهنگای منو بزاری؟
ایجی:اره
فلشمو دادم بهش دستمو بردم سمت ظبط وچندتا البوم رو رد کردم تا به اهنگ مورد نظرم رسیدم
این اهنگ رو خیلی دوست داشتم فکر کنم یه روزی بدرد حال منو ایجی بخوره
♫♫ ♫♫ -به دادش رسیدم دلم رو رها کرد
صداش کردم اون وقت رقیبو صدا کرد
به پاش می نشستم خودش دید که خستم
ولی بی وفا باز رها کرد دو دستم
واسه شب نشینی رفیق قدیمی
شدم رنگ اون شب که چشماش سیام کرد
حالا روزگارم عوض شد دوباره
حالا اون خودش فکر برگشتو داره
حالا من نشستم به سکان نورم
ولی اون به جز من کسی رو نداره
می بخشم دوباره گناهی که کرده
می بخشم می دونم که دستاش چه سرده
می شم سلطان شب رفیق قدیمی
بازم مثل وقتی که بودیم صمیمی
بدون زندگی بازیگردون ترین
زمین خوردی دیدی که دنیا همینه
به دادش رسیدم دلم رو رها کرد
صداش کردم اون وقت رقیبو صدا کرد
به پاش می نشستم خودش دید که خستم
ولی بی وفا باز رها کرد دو دستم
واسه شب نشینی رفیق قدیمی
شدم رنگ اون شب که چشماش سیام کرد
حالا روزگارم عوض شد دوباره
حالا اون خودش فکر برگشتو داره
حالا من نشستم به سکان نورم
ولی اون به جز من کسی رو نداره
می بخشم دوباره گناهی که کرده
می بخشم می دونم که دستاش چه سرده
می شم سلطان شب رفیق قدیمی
بازم مثل وقتی که بودیم صمیمی
بدون زندگی بازیگردون ترین
زمین خوردی دیدی که دنیا همینه
ایجی اهنگ رو قطع کرد
-چرا قطع کردی؟
ایجی:این چیزا چیه که تو گوش میدی؟
-بزار همینو
ایجی:نخیر
بعد خودش اهنگ زد همون اهنگ قدیمی
-من دوست دارم قدر ستاره های اسمون
اگه تودوستم داری بیا پیشم بمون
وقتی توبامن باشی انگار دنیا مال منه
همه خوشبختی ها میان به ما سرمیزنن
آره خیلی دوستت دارم آره خیلی زیاد
تومال منی اگه دلت بخواد
اونکه میمیره برات دیوونته خودمنم
حتی یک لحظه هم نمیتونم ازت دل بکنم
باتوخوش حالم بی تو زندگی معنی نداره
دلم برای دیدنت همیشه بی قراره......
عه ایجی هم دل خجسته ای داره
-ایجی من فکر میکنم نفر بعدی منم
ایجی ترمز کرد
ایجی:چی؟
-پدرم برادرم حالا یا من یا تیفانی یا مادر
ایجی:خل شدی؟این دوماجرا بهم ربطی ندارن
-چرا دارن
ایجی:اینهی خل بازی نکن
-حالا میبینیم
ایجی کوبید رو فرمون
ایجی:یه خورده مثبت اندیشی کن
-نمیشه این حقیقته
ایجی:عه
-نمیدونم قصد اون شخص چیه که این کارو با ما میکنه ولی کشتن اون مرد یعنی حتما یه رئیسی داشته که نمیخواسته لو بره
ایجی:هئ
-من میخوام حقیقت رو کشف کنم
ایجی:فقط کاری بی اطلاع من نکن
-میشه برگردیم خونه؟
ایجی:هان؟
-منو برگردون خونه
ایجی:هنوز که ....
-خواهش میکنم
ایجی دور زد و منو رسوند خونه سریع رفتم تو اتاقم لب تابمو برداشتم اون عکسه اون عکسی که از عتیقه فروشی گرفتیم به عکس خیره شدم با دقت تمااام عکس خونه های سفید ومشکی داشت 67 تا خونه ی مشکی و42 تا خونه ی سفید
این یعنی چی؟
-67
-42
.....
این معما چیه به نظرتون؟
نظرات شما عزیزان:
کی ادامشو میزاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:سلام خیلی ممون ولی ادامه نوشته شده
llllllllllllaaaaaaaaaiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiikkkkkkkkkk
پاسخ:مرسییییییییییییییی بوووس:)
پاسخ:من هستم:)
در ضمن....(بهت میگم)
پاسخ:اهان
پاسخ:چشم:)
پاسخ:منم کتک زدن شما وروجک های دم بریده دوس
پاسخ:نه باور نکن
پاسخ:مرسی اجی:)
فاطی جون شما عاشق شده(بهت گفته بودم دهن لقم)اوم عاشق یه پسر اونم.....اسمش....نصر الله رادش هستش خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خ دروغ گفتممممممم
پاسخ:نمیده خخخخ
پاسخ:خخخ
پاسخ:چشم:)
پاسخ:یا امام موسی باقر نهههههههههههههههههههههههههههههههه
پاسخ:وای:|
(واست فال گرفتم)
یه اتفاق خوب برات میفته
پاسخ:انیمه؟حوصله شو ندارم:|
پاسخ:الحمدالله
پاسخ:بسم الله الرحمن الرحیم نترکی:|
پاسخ:میدونم:|خخخ اعتماد به حلقم تو سقفت
پاسخ:نخیرم:|
خخخ یه حسی بهم گفت
پاسخ:بسم الله الرحمن الرحیم:|ای بدک نبود جات خالی بود
پاسخ:چشم:)
پاسخ::)
پاسخ:ملسی
فقط یه سوالی داشتم
بنر رمانت رو با چه نرم افزاری ساختی ممنون میشم جواب بدی
پاسخ:سلام خیلی ممنون نظر لطفتونه با نرم افزارPowerPoint
آخرینویرایش: