جادوی عشق38
چهار شنبه 7 بهمن 1394
17:13ایجی:یادته دفعه اولی که همدیگه رو دیدیم؟
-اره
ایجی:پس بیداری؟
-اره
ایجی:توحتی حاضر نبودی بهم نگاه کنی
-یادش بخیر چی شد که عاقبتمون این شد؟
ایجی:عشق
-یادش بخیر
ایجی:پشیمونی از اینکه الان این حالو داری
-اگه صدبار بمیرم وزنده شم بازم عاشقت میشم من هرگز پشیمون نیستم هرگز
ایجی:فدات
تمام شب نگران فردا بودم اگه مامان اجازه نداد که باید بمیرم
صبح شد ساعت 10/5 است اما منو ایجی جفتمون خوابیم
-بلند شو مثل خرس خوابیدی
ایجی ملافه رو کشید رو خودش
-میگم بند شو
ملافه رو از روش کشیدم
ایجی:چی شده؟
-الان اگه شوسکه زنگ بزنه من چی کار کنم؟
ایجی:چم دونم
-بلند شو دیگه
ایجی بلند شد که صدای موبایلش دراومد
-نگفتم
ایجی:اشکال نداره خب
-بده من
ایجی:خودم جواب میدم
ایجی:سلام شوسکه توکارو زندگی نداری؟
..............
ایجی:باشه خودم میارمش
.............
ایجی:خودم میارم یه لباس رسمی هم تنش میکنم خوبه؟؟؟؟
............
ایجی:ساعت 11 اونجاییم
...........
-چی میگه؟
ایجی:بلند شو یه لباس مثل ادمیزاد تنت کن باید بریم خونه تون مامانت اومده مامان وبابات میخوان درمورد من از تو بپرسن بجم
-من میترسم سوتی بدم
ایجی:بجم
رفتم سرغ کمد لباسا ایجی هم رفت لبا تنش کنه
من چی بپوشم ایجی به شوسکه گفت رسمی
این خوبه؟
ایجی بعد ده دقیه اومد این شکلی شده بود
-چلی کت وشلوار چرا پوشیدی؟
ایجی:تو اماده نشدی؟؟؟؟؟؟این لباسا دیگه چیه که تنت کردی؟
-خوبه نه
ایجی:با اینا شبیه دزدای تو کوچه وخیابون شدی زود باش عوضشون کن
-چی بپوشم؟
ایجی اینو
-مشکی بپوشم؟؟؟؟؟؟؟
ایجی :اینا رو بپوش
-با این کفشا دومتر میشم
ایجی:اه خوب اینا چه طوره؟
-ساعت 11 شد
ایجی:زود باش
نفهمیدم چی تنم کرم ایجی موهام رو بست یه خورده از موهام توپیراهنم بود یه جاش شونه کرده یه جاش ژولیده یه کفشم بندش باز یکی بسته یه استین تا خورده یکی ......... اصلا بی خیال شبیه گدا ها شده بود
ایجی دستم رو کشید منو بردبیرون در خونه رو قفل کرد وبا ماشین اومد جلوم
ایجی:بپر بالا که دیر شد
-اگه پدرم دبه دربیاره
ایجی:بدو
سوار شدم رسیدیم خونه دیدی شوسکه جلو در ایستاده بود
شوسکه:این بود ساعت 11 اومدنتون؟
-علیک سلام داداش
شوسکه اخم هاش ناپدید شد با خنده اومدم سمتم منو بغل کرد
شوسکه:دلم برات تنگ شده بود اجی
-وضعم چه طوره داداشی؟
شوسکه با خنده گفت:افتضاحه
ایجی:دستت درد نکنه
شوسکه:زود برید تو منتظرن اینهی سوتی ندی ها
-خیالت تخت
شوسکه:مثل ادم حرف بزنی ایجی تو هم اون عینکت رو دربیار
ایجی:باشه باشه(برام دعا کنین)
رفتیم تو خونه یه سمتم شوسکه یه سمتم ایجی حلقه ی توی دستم رو چرخوندم
پدر با غضب نگاه میکرد مامی اومد منو بغل کرد
مامی:بالاخره بزرگ شدی دخترم
بعد تو گوشم گفت:نگران نباش من پدرتو راضی کردم خاستگارات هم دیشب رد کرده فقط منتظر اتو بگیره سوتی نده باشه؟
-چشم
رفتم سمت پدر با صدای بلند گفتم:هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــای ددی!!!!!!!!
شوسکه یکی زد رو پیشونی خودش
پدر:بفرما خانم اینم بچه بزرگ کردنت فرستادیش امریکا تا درس بخونه چی تحویلمون دادن؟یه دلقکی که مثل دزدای توکوچه ها لباس میپوشه بعدم میگه:های ددی
شوسکه:گند زدی ایهی
ایجی:سلام اقای فوجی
پدر:حداقل این پسره عغل داره جای شکرش باقیه
پدر:سلام پسرم
ایجی:مچکرم اقای فوجی
مادر:پس اون پسر خوش شانس که دل دختر ما رو برده شما هستید اقای کیکومارو؟درست گفتم
ایجی:شما لطف دارید خانم فوجی
مادر:میتونی به من بگی مادر,داماد عزیزم
پدر:لوسش نکن خانم
پدر:خب اینهیه تو اون پسر رو دوست داری؟میتونی باهاش زندگی کنی؟از انتخابت پشیمون نمیشی؟مطمعنی لاون پسر تو روبرای خودت میخواد؟
-پدر من یکی یکی بپرسین
شوسکه یکی دیگه زد رو پیشونیش
-بعله من مطعنم که پشیمون نمیشم
شوسکه:پس مبارکه
بعد رفت سر میز وظرف شیرینی رو برداشت
ایجی توگوشم گفت:این بود کنکور پدرت؟
-هیس
پدر:اگه مادت موافقه پس منم هرچند دلم هنوز توشکه موافقم
شوسکه وایجی فریاد خوش حالی کشیدن
پدر بلند شد اومد سمتم پیشونیم روبوسید گفت:مبارکه دخترم
-راستی پدر اون ارتوز گوبه گور شده چی شد؟
پدر سرشو خاروند گفت:با دوست دخترش فرار کرد(منو میخواستی به این بدی؟)
ایجی:پس بهتره هرچه زود تر عروسی بگیریم
-عروســــــــــــــــــــــــــــی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مادر:بعله دخترم
-من امادگی ندارم
ایجی اروم گفت:عزیزم بهتر نیست دخلانت نکنی
پدر:پس یه وقت خالی پیدا کنین واسه عروسی گرفتن
-باشه فقط سه جسن تو یه روز
همه:سه تا؟؟؟؟؟؟؟
-بعله اگه موافق باشید عروسی منو ایجی وسایو وداداش شوسکه ولوشی جونم وپسرعمو کیوان
پدر:فکر خوبیه ولی بنظرت کیوان قبول میکنه؟
شوسکه:از خداشه
ایجی:منم موافقم بعد از اینکه جشن های بچه ها تموم شد ما جشن میگیریم اوکی؟
-اوکی
شوسکه:زنگید به سایو
منم زنگیدم به لوشی
گفتیم بیان خونه
پدر وایجی ومادر داشتن باهم حرف میزدن باورم نمیشه مشکلاتم حل شده مثل یه رویا میمونه
بفرمایید اینم رمان شاد
قسمت بعد66 نظر موخایم
روزگار تلخ روهم منو اینهی مینویسیم
وجادوی عشق یه 6یا7 قسمت دیگه داره
از همه مهم تر فصل دوم هم داره
-وای اینهی منو نزن از دهنم پرید جیــــــــــــــــــــــــــــــغ
نظرات شما عزیزان:
هیون ووووووو عجقم
ب نظرم اگه موهاشو صاف کنه رنگ قرمز بزنه کپی ایجی میشه نه؟؟
پاسخ:اره خدایی من وقتی داشتم فیلم رو میدیم اسمش رو نمیدونستم میگفتم ایجی
پاسخ:مرسی
پاسخ:فدای اون خنده هات
پاسخ:ماچ ماچ بوووووووووووووووووووووس
پاسخ:مرسی
پاسخ:این خاک هفت من خرابه فکر کنم به همه سرایت کرده
پاسخ:ام مرسی
پاسخ:گریه دیگه چرا؟
پاسخ:خخخخخ
پاسخ:مرسی
پاسخ:اهان اره فلیپ هم خوشگله
پاسخ:خخخخ
پاسخ:اره توجون بخواه کیه که نده
پاسخ:چی میگی؟واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مرســــــــــــــــــــــی اجی جونم
پاسخ:باشه
پاسخ:چون تومیگی باشه میزارم
محشرررررررررررررررر
بینظیییییییییییییییییییییییی ییییییییر
خیلی دوسش میدالمممممممممممممم
خیلییییییییییییییییییییییییی یییییی معرکههههههههه
پاسخ:مرسی
خخخ تو دوونه بازیامو ب دل نگیر عادیه!!!!
پاسخ:اگه دوست نداری میخوای اسمشو به جای کیوان بزارم ایاتو نظرت چیه؟
پاسخ:توقسمتای قبل بهت علاقشو نشون داده جانم!داستان فرودگاه(فکرکنم قسمتای قبل رونخوندی)
چرا سومیش منم؟!من الان تو شکم شدیییییییید
پاسخ:چون عشق منی
پاسخ:ایول
پاسخ:هولااااااااااااااااااا
پاسخ:اره خاله لوشی منم خاله میشم وهم عمه
هولاااااااااااااااا
جیییییییییییییییییغ
عروسییییییییییییی دالیممممم جشن روبوسییییییی دالیممممم
پاسخ:پس خوش حالی؟مردم ازترس گفتم ناراحت شدی
پاسخ:ناراحت شدی ازاین موضوع؟
اینهی لوشیت از دس رف....
آخه این چ شکیه؟!
پاسخ:ناراحتی؟؟؟؟
پاسخ:نمیدونم!!!!!
پاسخ:چرا؟؟؟؟؟؟؟
اینشالا به پای هم پیر بشین
پاسخ:مرسی
پاسخ:حتما
پاسخ:اومدم
پاسخ:بد جنــــــــــــــــــــــس منم ادامه رمان نمیـــــــــــــــــــــــــزارم
پاسخ:کیــــــــــــــــــــــــــــــــه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خعلی خوشمله هما میدونه
پاسخ:چرا من نباید بدونم ؟بوگو کی هست؟
مبارک باشهههههه
عالی بود
پاسخ:مرسی درسا جونم فقط خواهش موکونم گریه نکن
پاسخ:خخخخخخخ
پاسخ:خواهش
هیچکی هیچکی
یکی از بچه ها یه بارم خودت وبش اومدی انی خواست واسم زوج بزاره یعنی تو رمانش این شکلی کرده یعنی چنان قوقایی کردم مجبور شد عوضش کنه اقا چطور بگم دوس ندارم دیگه
پاسخ:باشه باشه شوخیدم ناراحت نباش شوخیدم اجی جونم شرمنده تم
البته سیچی رو بیشتر
پاسخ منم دوسش دارم میگم منوتو سلیقه هامون شبیه همه
تو خجالت نمیکشی عکس عشق منو دم در رمانت میزلری؟
نچ نچ نج
ایجی:توهم از هیون و خوشت میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:بوگو عزیزم
به به بیشتر از همه به مومو خوش می گذره چون
غذا زیازه خخخخ
پاسخ:اره
پاسخ:صد البته خاله هما
پاسخ:نــــــــــــــــــه!!!!نموزارم کریستین رو اذیت کنی!
پاسخ:باشه
پاسخ:های از دست تو گفتم که برات درنظر گرفتم
پاسخ:اهان نه خیرم معلومه یکی رو برات درنظر گرفتم
پاسخ:وای بلا به دور اسکرت میکنی؟
یه تالار ده کیلومتری هم بگیرید
پاسخ:حتما
اوووووووووو حالا دست دست عروس باید برقصه از شوهرش نترسه حالا قرررررر
پاسخ:استغفرالله
آخرینویرایش: