جادوی عشق 37
دو شنبه 5 بهمن 1394
16:33پدر:بیا گمشو خونه
-نمیتونم بیام باید خانمم رو ببرم باشگاه
پدر:تو ...میخوری همین الان میای خونه افتـــــــــــــــــــــــــــــــــاد
-ام.........
قطع کرد
-سایو به اندازه ی کافی سوتی دادی زود باش بریم
سایو:مچ بنــــــــــــــدم
-بیا بریم
دستشو گرفتم کشیدمش بردمش بشگاه
-ساعت 5میام بنبالت
سایو:با داداش ریوگام میرم(داداش؟)
-میام دنبالت حرف نباشه
رفتم خونه درو محکم وا کردم پدر ایستاده بود
بی توجه از کنارش رد شدم رفتم رو کاناپه پا روی پا گذاشتم
پدر:سلامت کو بی عقل؟؟؟؟؟؟
-کارت چی بود؟
پدر اومد یه لگد بهم زد پرت شدم زمین(حقته)
-پدر نشنیدم صدات نمیاد
-س...سلام
پدر:حالا شد
-چی کارداشتی؟
پدر:خواهرخیره سرت رو بیار خونه 1 وزود تر ازدواج خودت رو برگزار کن 2
-ام دور اینهی خظ قرمز بکش اگه اونم مقربیاد من نمیزارم وازدواج منو سایو هم همزمان با عروسی اینهیه وایجی برگزارمیشه
پدر:هــــــــــــــــــــــــوف همین که گفتم پس معلومه سایو رو نمیخوای
-اصلا چرا میخوای زودتر ازدواج کنم؟من زنم سرجاشه جای دورهم نمیره
پدر:سایو دخترخوبیه وگرنه نمیزاشتم زن ژاپنی بگیری برات دختر ...در نظر داشتم
-خب چرا با ازدواج اینهیه موافقت نمیکنی؟
پدر:خ..خب.راستش.......
-ایجی هم پسر سالمیه هم وضع مالیش خوبه هم خانواده داره هم تحصیل کردس از همه مهم تر اینهیه رو میخواد واینهیه هم اونو دوست داره
پدر:نه نه نه نه اینهیه باید با ارتور ازدواج کنه
-چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بایدی وجود نداره؟چرا بین منو اینهی تبعیض قاعل میشی؟چرا من خوبه که با سایو ازدواج کنم ؟ولی اینهیه نمیتونه با عشقش ازدواج کنه؟
پدر:ساکت شــــــــــــــــــــو من بین تو واینهیه تبعیض قاعل ............
-شدی
پدر:نه این دروغ محضه!!!!
-پس چرا گذاشتی تک دخترت تنها تو امریکا تحصیل کنه وتنها باشه؟چرا اجبارش کرد بمونه؟چرا تا اومد تنهاش گذاشتی؟چرا وقتی شنیدی از الاخچه پرت شده وتیر خورده زود نیومدید ژاپن؟چرا حاضر شدی اعضای بدنش بخشیده شه؟چرا نزاشتی هرگز زندگیه ارومی داشته باشه؟تا اون دختر سنگ دل عاشــــــــــــق شد زدی بال وپرش رو شیکستی ونزاشتی اوج بگیره؟چرا از ادیا شکایت نکردی ؟چرا؟چرا؟چــــــــــــــــــرا؟(اشکمو دراوردی داداشی)
پد بغض کرد:تو نمیفهمی!هیچی نمیفهمی!!!
-پدر داری کیرو گول میزنی؟خودت رو؟؟؟؟؟وجدانتو؟؟؟؟؟؟؟؟؟میدونی فردا پس فردا مادر میاد؟؟؟؟؟؟؟اون ساکت نمیشینه تا زندگی تک دخترش رو داغون کنی!
پدر:اینهیه...........
-اینهیه چی؟شما از دست یه دختری که فقط 16سالشه چه انتظاری دارید؟هیچ وقت براش پدری نکردی؟؟؟؟اون فقط شیش سالش بود که فرستادیش امریکا
پدر:اون ناخاسته اومد!من هرگز یه بچه ی دیگه نمیخواستم مادرتو قسم دادم گفتم :.........تو هیچی نمیدونی پس خفه شو
-از دخترت ناراحتی؟میخوای با نابود کردن زندگیش راحت شی؟؟؟
با غضب گفتم:نه پدر من نمیزارم تا زندگی خواهرم رو به تباهی بکشی بدون که اون ارتور خیلی کثیفه ولیاقت اینهیه رو نداره اون هفت خظ تو زرده به زودی میفهمی مادر هم فردا میاد وسر جات میشونت
از خونه خارج شدم
زنگیدم به ایجی باید به اینهی بگم که مادر میاد
-الو؟
ایجی:سلام شوسکه جان یادی از بدبخت بی چاره ها کردی؟
-نمک نریز موبایل رو بده به اینهیه
ایجی:اینهیـــــــــــــــــــــــــه؟؟؟؟
-ایجی منو نمیتونی رنگ کنی!زود باش
ایجی:بی غیرت نمیدونی خواهرت کجاست؟خوبه فحش ناموسی بهت بدم؟؟
-ناموس من ناموس توهم هست زود بـــــــــــــــــــــاش
ایجی:کثافت باشه
-الو ابجی؟
اینهی:سلام بی غیرت
-بی غیرت شدم؟؟؟؟؟؟؟؟
اینهی:چی شده؟
-مادر فردامیاد تا پدر وسر جاش بشونه شاید خواست باهات حرف بزنه سوتی بدی خودم میکشمت!
اینهی:جیــــــــــــــــــــــــــــــــغ یعنی امکان داره موافقت کنه؟
-نه مثل اینکه واقعا عاشقی!!!
اینهی:نه خیرم
-اره مادر نمیزاره زن اون ارتور هفت خط شی من شاید فردا بیام دنبالت بیارمت خونه چون مادر میخواد مطمعن شه ایجی رو دوست داری
اینهی:کاری نداری؟؟
-مثل ادم حرف بزنی جلو مادر سوتی بدی میکشمت
اینهی:خیالت تخت
-خداحافظ
{پدر}
زنگیدم به ایزابل(مادرمون)
-الو
ایزابل:سلام بر پادشاه بی رحم
-خوبی عزیزم؟
ایزابل:حرفایی درموردت شنیدم حقیقت داره؟من اومدم مجسل ترحیم مادرم ایرن اون وقط تو داری اینهیه منو سیاه بخت میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟
-تو هیچی نمیدونی
ایزابل:همه چیرو شوسکه بهم گفته من میام اونجا
-اینهیه باید...
ایزابل:بایدی وجودنداره
ایزابل قطع کرد
-لعنت به تو شوسکه لعنت
من همیشه شوسکه رو از اینهیه بیشتر دوست داشتم چون برای به دنیا اومدن اینهی ایزابل عشقمونو لکه دار کرد
من بهش گفتم :اگه از دوباره بچه بیاری عشقمونو باور نداری من خواستم امتحانش کنم بدونم واقعا عاشقمه ولی اون درخاست پچه کر واینهیه رو حامله شد
من از اینهیه بدم میو مد اون زندگی منو بی معنا کرد عشقمو به فراموشی کشید(من بدبخت؟؟؟)
{اینهیه}
شب شده تا حالا با ایجی حرف نزدم الکی باهاش قهرم رو تختم تو اتاق دراز کشیدم ودارم به فردا فکر میکنم
در اتاق وا شد ایجی اومد تو خودمو زدم به خواب وزیر چشی نگاهش میکردم
ایجی اومد تو تخت نشست
ایجی:قهر نکن
جوابی ندادم ایجی کنارم دراز کشید
ایجی:باشه باشه جواب نده
......................
قسمت بعد 55 تا نظر
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:اهان به امپراتور تنیس خوش اومدی
این پدر چرا انقدر حرف مفت میزنه
این قسمتم عالللللللللیییییییییی بود
پاسخ:مرسی اجی
البته چندان هم بد نی که بری با همون آرتور شاید آدم بشی
پاسخ ایجی:دستت درد نکنه ایکا خانم
رمان هم مثل همیشه عالی
پاسخ:ممنون درسا جونم
پاسخ:چند بار میفرستی اینو
پاسخ:باشه
پاسخ:هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اوکی اوکی
پاسخ:اره واقعا ناقلا کی برات خونده
پاسخ:خخخخخخخخخخخ
ناز نکن ناز نکن ناز نکن ناز نکن با دل عاشثم قهرو آغاز نکن تا ببوسم لبات وقت خواب چشات....
پاسخ:هوم؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:باشه باشه
پاسخ:باشه باشه
پاسخ:اوه اعصبانی نباش اجی
واااااااااااای نقاشیت محشر شدهبینظیر...بازم خوش ب حال ایجی ک تورو داره شدید خوش بحالشــــــــــــ
پاسخ:باشه اجی جونم
تو وب چنین رمانی نداشتی که
پاسخ:اجی تو کامپیوترم نبود رفتم از تو بخش حذف شده ها پیداش کرم گذاشتمش تو وب یاد گرفت برو بخون که میخوام اولین نظر نظر توباشه؟
پاسخ:چه خوب اما رمان عشق تلخ من نیــــــــــــــــــــــــــــــــــست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فقط واسه پشتیبان اون قضیه اش بیشتر از همه ذهنم رو درگیر کرده
پاسخ:اجی رمانم نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حذفیده!!!!!!!!!!!!!
پاسخ:هی منم که حاضر واماده رمان دارم ولی نمیشه
پاسخ:باشه چه قدر هولی اجی چیزی شده؟؟؟؟؟
پاسخ:نمیشه وقتی میخوام بزارم مینویسه مرورگرشما............نمیشه!!!!!!!!!!T_T
پاسخ:هوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟شاید فردا نتم قطع شه باید تمجیدش کنم اجی
البته اگه نمی خوای ولدش
پاسخ:میخوام بزارم تو وب!چه جوری تو دلنوشته بهت بدم؟اهان نظر بدم؟
پاسخ:اجی میخوام بزارم تو وب تویه برنامه ی کامپیوترم نوشته نزدیک 15قسمت کوتاهست
پاسخ:چی رو اجی؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:چه جوری؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:الــــــــــــــــــــــــــــــــــو؟؟؟
پاسخ:چه جوری بدم؟؟؟؟؟؟
خخخخ اقا من پایین ترین نمره ام تو امتحانا 18/75هستش ریاضی بقیه بالای نوزده
پاسخ:ایول
پاسخ اره واقعا اجی یه رمان کوتاه نوشتم درحد لالیگاد یعنی عاشقش اما........
پاسخ چه طوری اجی
اینهییییی
پاسخ جااااااااااااااااااااااااااااان
پاسخ خخخخخخخخ اره واقعا اجی
پاسخ هستم
پاسخ خخخخخخخخخخ
هییی واقعا که مگه من واس همه نظر نمی دادم غیر یه موقع که مرورگرم پوکیده بود
پاسخ نه اجی اخشال نداره
بروووووو من زن شیوسکه نیستممممممممم
من ریوگارو میخووووااااااااممممممممم
پاسخ شرمنده!!!!!!!!!!!!!
پاسخ هستم اجی زود بیا
تازه گروهیه اما هیچی نمی فهمم-_-البته می فهمیم اما نه خیلی خو تو کتاب نبوده دیگه خخخخخخ
خخخخخخخخخخخخ
پاسخ اوه چه بد
مثلا
سلولز فرمول شیمیاییش
C6H10O5
بعد از برگ کدوم درختا کاغذ بهتره امروز کتابه رو از خانوم گرفتم بخونم یکم
پاسخ خخخخخخ من هم داغون معلم دینی ازم دونمره کسر کرده چون اسمم رو ننوشتم دپرس شدم
پاسخ الان اومدم
پاسخ خخخخخخخخخخ قوربونت اجی
پاسخ نه اجی منظورم این نبود میگم اینکه یه هوداری زیاد نظر میدی
پاسخ فکر کنم
پاسخ:منتظرم اجی جونم
پاسخ:فدات اجی
پاسخ:پس همونه که داری نظر میدی
پاسخ:هیچی مینویسمش
پاسخ:نقاشیم یعنی خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مادرم که اصلا نقاشیام رو نگاه نمیکنه حالا موخام تو مسابقه ی نقاشی هم شرکت کنم
پاسخ:اره خوبم مرسی اجی
شبیه فوجیه
پاسخ:دخمل هستن اصلا به شاهزاده ی تنیس ربطی نداره بعد اون دوتا نقشایه که با هم گرفتم
آخرینویرایش: